1950: فرود هواپیمای بشقاب پرنده در آرژانتین

1950: فرود هواپیمای بشقاب پرنده در آرژانتین
1950: فرود هواپیمای بشقاب پرنده در آرژانتین
Anonim

در زمان حادثه ، دکتر بوتا 40 ساله بود. او تحصیل کرده و مورد احترام همه کسانی بود که او را می شناختند. او خلبان نظامی سابق و مهندس هوانوردی بود. در سال 1950 به عنوان مهندس معماری در یک شرکت معروف در کاراکاس کار کرد. وقتی او درگیر عجیب ترین رویداد زندگی اش شد ، او را در یک پروژه بزرگ ساختمانی به آرژانتین برد.

بوتا در حال گذر از بزرگراه در حدود هفتاد و پنج مایلی هتل خود در منطقه ای خلوت معروف به باهیا بلانکا بود که یک شیء فلزی به شکل دیسک را دید که روی چمن های نزدیک جاده ایستاده بود. او ماشین را متوقف کرد تا شی را برای چند دقیقه مشاهده کند و ببیند چه اتفاقی می افتد. او با مشاهده هیچ نشانه ای از حرکت ، تصمیم گرفت به شیء ناشناخته نزدیکتر شود. از این منظر ، او سوراخ یا دریچه ای را در کنار شیء مشاهده کرد. تصمیم گرفت برود داخل.

در ابتدا ، به نظر می رسید که جسم خالی بود ، به جز یک چراغ قرمز چشمک زن در بالای گنبد. در داخل ، او یک مبل خمیده با چهار صندلی دید. سه مورد از آنها توسط موجودات كوچكي با ارتفاع حدود 1.2 متر با لباسهاي خاکستري و تنگ پوشيده شده بود. سه موجود کوچک جلوی کنترل پنل نشسته بودند. این شامل لامپ ، سنسور و شمارنده از انواع مختلف بود.

بوتا که پشت سر آنها ایستاده بود ، نمی توانست در برابر تمایل به لمس یکی از موجودات کوچک مقاومت کند. وقتی این کار را انجام داد ، بافتی سفت و سوزانده را احساس کرد. سه موجود عجیب مرده بودند! در یک لحظه ، او از بشقاب پرش کرد ، سوار ماشین شد و در امتداد بزرگراه شتافت. با رسیدن به هتل ، او تجربه عجیب خود را با دو تن از نزدیکترین دوستانش به اشتراک گذاشت. گروهی از مردان سلاح های خود را برداشته و تصمیم گرفتند به محلی که بشقاب پرنده را مشاهده کرد ، بازگردند. با این حال ، تقریباً تاریک بود و منطقه آنقدر خلوت بود که نظرشان عوض شد و تصمیم گرفتند صبح روز بعد به جستجو بروند.

روز بعد ، صبح زود ، بوتا و دوستانش مستقیماً به محل جلسه غیرمعمول روز قبل رسیدند ، اما هیچ کشتی ای در آنجا وجود نداشت. محل اشغال شده توسط این جسم فقط یک توده خاکستر بود. یکی از آن مردان مقداری جمع کرد. بلافاصله ، دست او بنفش شد و چند روز به همین حالت باقی ماند. این سه مرد که از فقدان این شیء دلسرد شده بودند ، برای یافتن شواهد دیگری در مورد فرود آن به جستجوی منطقه پرداختند.

یکی از مردان به بالا نگاه کرد و سه جسم را در آسمان دید.

یکی ، بزرگترین از هر سه ، سیگار برگ بود و دو مورد از اجسام کوچکتر دیسک شکل بود. به زودی ، دو جسم کوچکتر به شیء پرواز سیگار برگ شکل پیوست. هر سه جسم یکی شدند ، قرمز خون رنگی شدند و به سرعت از دید ناپدید شدند.

بعداً دکتر بوتا با جزئیات بیشتری در مورد مشاهدات خود در روز حادثه صحبت کرد. او به یاد می آورد که دریچه ها یا سوراخ هایی در کف این شیء دیده شده است. در بالای صفحه کنترل یک کره شفاف قرار داشت که در حال چرخش بود. سختی پوست بیگانگان به او نشان می داد که آنها در یک تصادف یا نقص کشته شده اند. همچنین ساختار دیوارهای کشتی که از نظر ظاهری فلزی بود اما در لمس آن لاستیک بود ، تحت تأثیر قرار گرفت.

بلافاصله پس از جلسه ، دکتر بوتا دچار تب و تاول پوست شد. پزشکان نتوانستند علت هر دو بیماری را مشخص کنند. علائم برای چند هفته ادامه یافت. این آزمایش هیچ نشانه ای از تابش را نشان نداد.

بوتا به جز دو نفر از همراهانش ، هوراسیو گونزالس G. و لئون استرینگفیلد ، جزئیات برخورد عجیب خود را پنهان کرد.

دکتر Enrique Caretenuto Botta داستان باورنکردنی خود را برای هوراسیو گونزالس در کاراکاس در کنفرانس بشقاب پرنده های 1955 بیان کرد.

توصیه شده: