Borok Anomaly: Secrets of the X-tract

فهرست مطالب:

Borok Anomaly: Secrets of the X-tract
Borok Anomaly: Secrets of the X-tract
Anonim

امروزه ، احتمالاً ، هیچ شخصی وجود ندارد که در مورد مناطق ناهنجار و معجزاتی که گاهی در آنجا اتفاق می افتد ، نشنیده باشد. مکانهای زیادی از این دست در نقشه کشور ما وجود دارد و اکثر آنها قبلاً توسط محققان ماوراءالطبیعه در امتداد و در سراسر آن قدم زده شده اند. و با این وجود مکان های حفاظت شده ای در روسیه وجود دارد که می تواند هر کسی را با معجزات خود شگفت زده کند.

بازدید اطلاع رسان

تراکت X یکی از قدیمی ترین مناطق ناهنجار در روسیه است. پیدا کردن آن چندان آسان نیست ، در نقشه ها مشخص نشده است. برای نسل فعلی یوفولوژیست ها ، دستگاه X بیشتر یک افسانه است تا واقعیت.

بیایید با این واقعیت شروع کنیم که در تعدادی از انتشارات اخیر درباره منطقه ناهنجار ، ابتدا خطایی وضع شد. این مکان آنطور که بسیاری معتقدند در منطقه یاروسلاول نیست ، بلکه در منطقه وولوگدا است. و نه فقط در هر نقطه ، بلکه در وسط ذخیره گاه طبیعت طبیعت داروین ، نه چندان دور از مرکز اداری منطقه - روستای بروک.

در سال 1991 ، متخصصان یوفولوژی یاروسلاول به این منطقه جرثقیل علاقه مند شدند. حدود 20 سفر علمی از آن بازدید کردند ، در طی آن امکان جمع آوری بسیاری از گزارش های شاهدان عینی وجود داشت که به عنوان مثال ، فعالیت بی سابقه بشقاب پرنده ها در منطقه بروک را توصیف می کرد. اما اولین اطلاعات در مورد وجود این منطقه ناهنجار از کجا آمده است؟ و چرا نام خود این منطقه اینقدر عجیب است - تراکت X؟ شایان ذکر است که با جزئیات بیشتری در مورد این مسائل صحبت کنید.

با نام ، اما ، همه چیز ساده است. "X" در این مورد باید نه به عنوان "X" ، بلکه به عنوان اولین حرف از نام روستای هوتووتس درک شود.

همه چیز با این واقعیت آغاز شد که در سال 1988 یک الکساندر پتروویچ گوسف به کارگران سیاره یاروسلاول روی آورد. او ساکن یاروسلاول بود ، اما در هوتووتس ، در منطقه وولوگدا متولد و بزرگ شد. به گفته گوسف ، اتفاقات باورنکردنی در دهکده و مناطق اطراف وی در یک زمان در ارتباط با بازدید نمایندگان تمدن های بیگانه از زمین رخ می داد.

تیرهای آتش

بلافاصله پس از این بازدید ، این سیاره میزبان نشستی از انجمن نجومی و ژئودتیک نصف النهار بود که به مسائل مربوط به یوفولوژی پرداخت. یکی از اعضای "نصف النهار" والری الکساندرویچ کوکوشکین بود ، رئیس گروهی که توسط جامعه برای مطالعه پدیده های ناهنجار سازماندهی شده بود. الکساندر گوسف خطاب به حضار صحبت کرد. داستان او برای تماشاگران فوق العاده به نظر می رسید.

گوسف مدتها بود در مناطق بومی خود زندگی نکرده بود ، اما وقایع رخ داده در آنجا را تا کوچکترین جزئیات به خاطر می آورد. به گفته وی ، عجیب بودن در مجاورت روستای هوتووتس در سال 1890 آغاز شد. در آن زمان دور ، یک حادثه باورنکردنی در آنجا اتفاق افتاد: یک شیء عظیم از آسمان بر روی تپه ای در کنار دریاچه ، در حدود صد متر از روستا افتاد. گودالی بزرگ در محل سقوط او شکل گرفت. وقتی مردم محلی با غلبه بر ترس خود به محل فاجعه رفتند ، "تکان دادن تیرهای آتشین" را در گودال مشاهده کردند. منظور آنها از این نام هنوز مشخص نیست.

از آن زمان ، ساکنان از نزدیک شدن به آن گودال می ترسیدند ، و هر کسی که دچار سردرد شدید و سایر بیماری های ناگهانی می شد. مدت کوتاهی پس از رویداد توصیف شده در هوتووتس و دیگر روستاهای مجاور ، از هیچ جا ، از دست دادن دام شروع شد.

تپه ای که اجرام آسمانی ناشناخته در آن سقوط کردند Osarki نام داشت. کشیش محلی با دیدن اینکه چیزی اشتباه است ، دستور داد گاری با آهک خرد شده برای تعمیر کلیسای سنگی در یکی از روستاها به آنجا بیاورند. گودالی با "تیرهای آتشین" پر شد. به زودی یک کلیسای چوبی کوچک در اوسارکی ساخته شد. شواهد مکتوب حفظ شده است که گویی در این کلیسا نجس بوده است. در حین انجام خدمات ، مسیحیان اغلب احساس بیماری می کردند ، شروع به درد و سرگیجه می کردند ، هیچ کس نمی توانست برای مدت طولانی در آنجا بماند.

بخار آهنی

حدود ده سال پس از سقوط این شیء مرموز ، حادثه عجیب دیگری رخ داد.یک روز ، در روز روشن ، یک شیء آتشین بر فراز دریاچه ظاهر شد (مانند روستا ، هوتووتس نامیده می شد). مردم محلی آن را "بخار آهنی" نامیده اند. با رسیدن به یکی از تپه های نزدیک ، جسم از مگس به آن برخورد کرد و به زمین رفت.

پس از دومین بازدید از بشقاب پرنده ، ناهنجاری ها در مجاورت هوتووتس افزایش یافت. پس از مدتی ، ساکنان متوجه شدند که آب دریاچه ها و رودخانه ها (و تعدادی از آنها در این منطقه وجود دارد) گاهی اوقات به طرز عجیبی شروع به ارتعاش می کند ، در آن زمان همه چیز در اطراف با صدایی عجیب و غریب بلند اعلام شد.

در نهر کوچکی که زنان مدتهاست آن را برای استحمام انتخاب کرده اند و در کل دریاچه ، آب شروع به نشان دادن خواص درمانی کرد. طبق مشاهدات ساکنان ، اگر بیش از پنج دقیقه در آن نمانید ، با طراوت و شادابی به ساحل می روید. و پوست پس از چنین حمام هایی الاستیک تر می شود. و برخی از افرادی که از بیماری های مزمن رنج می بردند ، به لطف آب Hotovets ، موفق به بهبود شدند. اما اگر بیش از پنج دقیقه در مخزن صرف کنید ، نتیجه عکس می شود ، وضعیت سلامتی به شدت بدتر می شود.

و حتی پس از فرود "بخار آهنی" به سرزمین هوتووتس ، ساکنان محلی گاه و بی گاه در مکانهای اصلی خود با موجودات انسان نما عجیب و غریب با چهره های سبز ملاقات می کنند ، طبق توصیفات بسیار شبیه به بیگانگان - مانند آنچه ما آنها را تصور می کنیم به

سفرهای والری کوکوشکین

داستان گوسف به قدری الهام بخش محققان بود که تصمیم گرفته شد یک مأموریت تحقیقاتی به منطقه بروک مجهز شود. والری کوکوشکین ، معاون سابق شورای شهر ، از اعتبار بالایی برخوردار بود ، ارتباطاتی داشت و ، با وجود اعتراض کارکنان ذخیره ، گرفتن گذرنامه مشکلی نداشت.

با رسیدن به ذخیره ، گروه دریافتند تقریباً هیچ چیزی در محل دهکده بزرگ هوتووتس باقی نمانده است: مردم خانه های خود را در دهه 1950 ترک کردند. با وجود این ، ساکنان هنوز در روستاهای مجاور باقی ماندند. مشخص شد که طبق برنامه دولت ، که چندین دهه پیش تدوین شده بود ، هوتووتس ، مانند دیگر روستاهای نزدیک مخزن ریبینسک ، به دلیل سیل منحرف شد.

این طرح همچنان یک طرح باقی ماند ، اما اکثر ساکنان اسکان داده شدند. بقیه از مزایای تمدن جدا شدند.

در خانه های آنها گاز و برق وجود نداشت. عصرها ، مردم خانه های خود را با لامپ های نفت سفید روشن می کردند ، در کوره غذا می پختند و برخی حتی گرامافون داشتند و شما می توانستید موسیقی گوش دهید.

از سال 1991 تا 1997 ، والری کوکوشکین 27 سفر در منطقه بروکسکی ترتیب داد ، در نتیجه حدود 2000 پیام در مورد وقایع مرموز در این مکانها ثبت شد.

گزارشات شاهدان عینی (از مواد کوکوشکین)

V. Pestryakov ، ساکن روستای Vlasikha:

"سال گذشته در پایان تابستان چنین موردی وجود داشت. یک گلوله آتشین را دیدم که بر فراز جنگل مجاور معلق بود. مدتی در آنجا آویزان شد ، سپس از جا پرید و مانند سنگ به زمین افتاد. به آن محل رفتم و وقتی به آنجا رسیدم ، تکه ای از چمن سوخته را در تپه ای در میان توده های باتلاقی دیدم. اصلاً شومینه نبود ، در آن مکان زغال سنگ وجود نداشت. ناحیه سوخته به شکل مثلث بود ، لبه ها یکنواخت بود. و از بالا مانند خاکستر پاشیده شده است ".

A. A. بویارسکوف ، ساکن روستای پلنیشنیک:

3 آگوست 1991 ساعت 11:05 شب ، در لبه شمال شرقی آسمان ، متوجه یک جسم درخشان عجیب شدم. این یک توپ درخشان بود و یک منطقه درخشان کوچک در بالای آن قرار داشت. در هر طرف ، چندین چراغ در رنگهای مختلف می درخشید. پس از حدود 15 دقیقه ، توپ شروع به بالا آمدن کرد. از این موقعیت ، او تقریباً نامرئی بود ، ماه دخالت کرد. اما هاله نور از توپ هنوز باقی مانده است.

از این موقعیت ، او ناگهان به سمت جنوب پرواز کرد و ناگهان ، درست در مقابل چشمان ما ، به چهار قسمت مساوی تقسیم شد ، که شروع به دور شدن کردند ، به طور متناوب پلک می زدند و به زودی از نظر دور می شدند."

A. I. شیشینا ، ساکن روستای سامشا:

"حدود دو سال پیش در آگوست یک شب بیدار شدم زیرا نور شدیدی به چشمانم برخورد کرد.با نزدیک شدن به پنجره ، به خیابان نگاه کردم و چشم هایم را باور نکردم: در آسمان مقابل خانه یک توپ نارنجی درخشان به اندازه ماه وجود داشت. دو پرتو عریض از آن بیرون می آمد ، یکی از آنها از پنجره من می درخشید. هر از گاهی نقاط نقره ای روی توپ می چرخید ، به همین دلیل رنگ آن شروع به تغییر کرد و مدتی با یک نور نقره ای می درخشید. سپس او در راه بود و به آرامی به سمت جنوب ، به سمت روستای همسایه پرواز کرد."

چه کسی در مورد منطقه غیر عادی بروک به خاطر می آورد؟

در سفرهایی که به صورت داوطلبانه سازماندهی شده بود ، به همراه چند متخصص ، افرادی که نادان بودند ، به موضوع UFO ها علاقه مند بودند ، اما نمی خواستند در تحقیقات علمی شرکت کنند ، شرکت کردند. کارکنان ذخیره نیز در کار مداخله کردند ؛ آنها نمی خواستند متخصصان یوفولوژیست را وارد قلمرو خود کنند.

پس از مدتی ، والری الکساندرویچ از مبارزه با مشکلات در سازماندهی سفرها خسته شد. سن عوارض خود را گرفت: او مشکلات سلامتی داشت. تحقیقات باید متوقف می شد.

نتیجه کار عظیمی که کوکوشکین انجام داد کتاب او "Chimeras of the tract X" بود. نام Hotovets به دلایلی در آن ظاهر نمی شود.

15 سال از آخرین اعزام می گذرد. بیشتر ناحیه غیر عادی Borokskaya ، همانطور که گاهی اوقات دستگاه Iks نیز نامیده می شود ، هیچ یک از یوفولوژیست ها مطالعه نکرده اند. در حال حاضر این قلمرو ، علیرغم تعداد زیادی از پدیده های منحصر به فرد مشاهده شده ، به طور غیر موجهی فراموش شده است. بیایید امیدوار باشیم نه برای همیشه.