Poltergeist در روستای تومسک

Poltergeist در روستای تومسک
Poltergeist در روستای تومسک
Anonim

در دهکده ای کوچک در نزدیکی تومسک ، یک زن پولتج بیداد می کرد. به گفته ساکنان محلی ، مبلمان بدون دلیل در یکی از خانه ها می افتد ، چراغ ها خاموش می شوند و چاقوها پرواز می کنند. پلیس تقریباً بلافاصله به مبارزه با توطئه های "ارواح شیطانی" پیوست. آنها یک پروتکل برای فعالیت های ماوراءالطبیعه تهیه کردند و از کاهنان برای کمک استفاده کردند.

روز دوم روستای ماراکسا در تب است. دلیل آن معمولی ترین خانه در حومه است ، جایی که معمولی ترین خانواده در آن زندگی می کنند. چیزی که تا حدودی مبهم "poltergeist" نامیده می شود در اینجا بیش از آنکه بطور مشخص احساس شود احساس شد. اسکندر ، صاحب خانه می گوید: "من دو قدم برداشتم ، صدای سوت را شنیدم و چاقو به دیوار چسبیده بود - فقط روی میز افتاده بود و اکنون در دیوار بود."

صاحب خانه نشان می دهد - ابتدا خانه به طور خود به خود روشن می شود و سپس لامپ ها به طور گسترده می سوزند. برق فقط شانه بالا انداخت. سپس کتابها ، مبلمان و سپس چاقوها شروع به پرواز کردند. وقتی همه چیز بسیار ترسناک شد ، مالکان با رعایت قانون "02" را تایپ کردند - با این وجود ، سلاح های لبه دار خود به خود در اطراف خانه پرواز می کردند.

گشتی که وارد شد نتوانست درامر را دستگیر کند ، اما در نتیجه ، گزارش مشهور سرگرد منطقه آرتامونوف به رئیس بخش پلیس منطقه ، سرهنگ بودنیک ، متولد شد: "در حالی که افسران پلیس در آدرس مشخص شده بودند ، یک کابینت در اتاق خواب افتاد - در مجاورت ماموران پلیس. کتاب ها افتادند ، یک چوب از اتاق بیرون رفت ، که هیچ کس در آن نبود."

این گزارش خلاصه می کند که هیچ توضیحی منطقی برای این رویدادها وجود نداشت. اما بررسی های پلیس در سطح منطقه آغاز شد - کمیسیون از خود تومسک به ماراکسا آمد. بسیاری از ستارگان و چنین بندهای شانه ای هرگز در اینجا دیده نشده اند.

OVD منطقه ای تا کنون از اظهارنظر خودداری کرده است - ظاهراً از بسیاری جهات ، بر جستجوی نشتی هایی تمرکز کرده است که چنین سند غیرعادی از طریق آن به اینترنت رسیده است. در هر صورت ، رزمندگان روحانی برای کمک فراخوانده شدند - همان گزارش با خطوطی پایان می یابد که خانه قبلاً توسط وزیران کلیسا تقدیس شده است ، که حتی شب را در آن اقامت کردند.

شخصیت اصلی در انتهای این مبارزه نامرئی پدر الکسی بود. این او بود که به اجرای چنین مراسم غیرمعمول کلیسا آمد. فقط می توان حدس زد که خود او در آنجا چه چیزی تحمل کرده است و افسران پلیس از چه چیزی اجتناب کرده اند (و کرده اند؟).

کشیش کلیسای رستاخیز مسیح الکسی پستنیکف می گوید: "وقتی ایگور پشت خشک کن رفت ، در گوشه ای دیگر یک میز با تخم مرغ پخته بود ، بنابراین یک تخم مرغ به پیشانی او رفت."

ایگور جوانترین ساکن خانه است ، دانش آموز مدرسه روستا است. اکنون او با مادر و خواهرانش با بستگان زندگی می کند - مستاجران تا به حال عجله ای برای بازگشت به "آپارتمان بد" ندارند. قیمومیت محلی نیز کنترل اوضاع را در دست گرفت ، زیرا اگر فرد شکننده هنوز کسی را با یک جسم سنگین بزند ، چه کسی مسئول خواهد بود؟

صاحب خانه به روزنامه نگاران اجازه نمی دهد از ورودی فراتر بروند - چنین توصیه هایی در مورد افراد خارجی که از روحانیون محلی دریافت کرده است. او در حال حاضر دفاع را تنها نگه می دارد - و پیشرفت تاریخ این است که همه ساکنان تعمید داده نشده خانه تصمیم گرفتند که تعمید داده شوند ، و فقط پس از آن بازگردند - با این اعتقاد که همه چیز به پایان خواهد رسید. همانطور که همه در اینجا امیدوارند ، حرامزاده کلپاشفو مکان دیگری برای زندگی پیدا می کند ، و مواد برای انجام چک ها در بخش منطقه ای تومسک وزارت امور داخلی به خودی خود خشک می شود.

توصیه شده: